اومدم تو این هوای سرد و برفی قهوه درست کنم
و کنار شومینه با آرامش قهوه بخورم و از پنجره بارش برف رو تماشا کنم
که دیدم تو خونه مون نه شومینه داریم نه قهوه ،
پنجره هم رو به یه دیوار آجریِ دوده گرفته باز میشه ،
تازه برفم نمیاد
اومدم تو این هوای سرد و برفی قهوه درست کنم
و کنار شومینه با آرامش قهوه بخورم و از پنجره بارش برف رو تماشا کنم
که دیدم تو خونه مون نه شومینه داریم نه قهوه ،
پنجره هم رو به یه دیوار آجریِ دوده گرفته باز میشه ،
تازه برفم نمیاد
رفته بودیم واسه داداشم خواستگاری
دیدیم عروس نشسته خیلی ریلکس با شلوار لی و تیشرت
مامانم تو گوشم گفت خوبه والا نه شرمی نه حیایی نه …
همینجوری داشت میگفت که عروس با چادر از آشپزخونه چایی به دست اومد !
هیچی دیگه فهمیدیم اون داداش عروس بوده
امروز تو خیابون یه دوست دختر پیدا کردم
گفتم الان حتما صاحبش داره دنبالش میگرده
از رو زمین برش داشتم تمیزش کردم
بردم به مسجد محل تحویلش دادم
بــعله من یه همیچین شخصیتی دارم
و خداوند منو افرید تا وسیله ایی باشم
برای کور کردن چشم حسودا و بدخواهاااا
مورد داشتیم طرف بعداز مرگش وصیت کرده درایو C رو ندیده دلیت کنید
تعداد صفحات : 6